زندگی نامه سردار شهید غلامرضا محمودی

 به نام خدایی که بتنهایی پاسدار حرمت خون شهیدان است

زندگی نامه سردار شهید غلامرضا محمودی 

قائم مقام عملیاتی تیپ قمر بنی هاشم(ع)

شهید غلامرضا محمودی در سال 1337 در ماه خرداد دیده به جهان فناپذیر گشود وی پدر بزرگوارش را از دست داد و در دوران کودکی مزه تلخ یتیمی را چشید وقتی به سن بلوغ رسید به کار کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه در سال 1356 به خدمت سربازی رفت و در هوابرد شیراز به خدمت پرداخت و بعنوان یک سرباز نمونه و چتر بازی شجاع شناخته شد. ایشان در سال 1357 به فرمان امام عزیزش مبنی بر اینکه " سربازها پادگانها و سربازخانه ها را ترک کنند" لبیک می گوید و همراه دیگر دوستان انقلابی خود پادگان را ترک می کند.

  

ادامه نوشته

ویژگی های جوان و جوانی از دیدگاه پیامبر گرامی اسلام

یکی از سفارشات اکید پیامبر بزرگوار اسلام سفارش به جوان محوری و توجه کافی به نسل جوان می باشد چرا که اساسا اسلام مجموعه ای از قوانین و معانی ملکوتی است و دلهای آماده و نزدیکتر به ملکوت آمادگی بیشتری برای پذیرش آن از خود نشان می دهد . جوانان از آن جهت که به ملکوت نزدیکترند در پذیرفتن و باور حقانیت دین و سپس برای جان سپاری در مسیر اهداف دینی مهیاتر می باشند به عبارتی کوتاه جوانان هم در مقام دل سپاری و هم سرسپاری خالص تر، آماده تر و جدی تر هستند. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة، ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ . سفارش می کنم شما را که با جوانان به خوبی و نیکی رفتار کنید چرا که آنان نازک دل ترند، خداوند مرا به پیامبری برانگیخت جوانان به من گرویدند و یاریم کردند و بزرگسالان به مخالفت برخاستند.

گرامی می داریم یاد و خاطره جوانان دلیر ایران اسلامی را آنانی که جان در طبق اخلاص گذاشتند تا امروز ما در خاک پاک این دیار با آرامش قدم برداریم و در تفکر ساختن فردایی بهتر باشیم.

هشت سال دفاع مقدس و عمليات هاي آن دوران

شروع تهاجمات سراسری رژیم بعث عراق به خاک ایران در ایران در سال ۱۳۵۹،سال ۱۳۵۹، با بمب باران تهران و ۱۹ شهر دیگر ایران آغاز شد و به دنبال آن، ده ها لشکر پیاده و زرهی عراق از راه های مرزی وارد خاک ایران شدند و فعالیت ها و عملیات های نظامی گسترده ای در مناطق غرب، شمال غرب و جنوب ایران انجام دادند.

نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ تحمیلی؛ در جبهه های شمال غرب یعنی کردستان و آذربایجان، به دلیل حضور فعال سپاه تنها به تقویت استحکامات و تصرف چند ارتفاع مرزی سوق الجیشی اکتفا کردند، آن ها در جبهه غرب یعنی در کرمانشاه و شمال ایلام، به تصرف مناطق پرجمعیت منطقه با هدف تامین امنیت بغداد حضور پیدا کردند و در جبهه جنوب نیز با هدف تصرف اهواز، آبادان و به طور کلی خوزستان حملات سنگینی را شروع کردند. از دیگر شهرها و مناطقی که به تصرف نیروهای عراقی درآمد؛ شهرهای سومار،نفت شهر و مهران، سرپل ذهاب، شهرک حمیدیه بود.

پس از تصرف بخش های از مناطق ایران در غرب، شمال غرب و جنوب، نیروهای مسلح و نیروهای مردمی وارد عمل شدند و در پی چندین عملیات، اجازه تجاوز و تعدی به خاک میهن اسلامیان را ندادند. هرچند در آغاز جنگ تحمیلی، نیروهای زمینی دشمن نسبت به نیروهای ما برتری هایی داشتند ولی در همان روزها حمله بیش از ۱۴۰ فروند جنگده ایرانی با هدف مقابله با ارتش عراق، ضربه های مهلکی به توان نظامی آنان وارد کرد و برتری هوایی ایران را در معرض نمایش گذاشت.
مهم ترین عملیات های که در طول هشت سال دفاع مقدس انجام گرفت عبارتند از: عملیات پل نادری، عملیات سوسنگرد، عملیات نصر، عملیات ضربت ذوالفقار، عملیات توکل، عملیات بازی دراز،‌عملیات امام علی (ع)، عملیات فرمانده کل قوا، عملیات رجایی و باهنر، عملیات ثامن الائمه، عملیات طریق القدس، عملیات مطلع الفجر، عملیات محمد رسول الله (ص)، عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس، عملیات رمضان، عملیات مسلم بن عقیل، عملیات محرم، عملیات والفجر ۱، عملیات والفجر ۲، عملیات والفجر ۳، عملیات والفجر ۴، عملیات خیبر، عملیات عاشورا، عملیات بدر، عملیات قادر، عملیات والفجر ۸، عملیات والفجر ۹، عملیات کربلای ۱، عملیات کربلای ۲، عملیات فتح ۱، عملیات کربلای ۴، عملیات کربلای ۵، عملیات کربلای ۶، عملیات تکمیلی کربلای ۵، عملیات کربلای ۷، عملیات کربلای ۸، عملیات کربلای ۱۰، عملیات نصر ۷، عملیات نصر ۸، عملیات بیت المقدس ۲، عملیات بیت المقدس ۳، عملیات والفجر ۱۰، عملیات بیت المقدس ۴، عملیات بیت المقدس ۶، عملیات بیت المقدس ۷.

پدر و عاشورا

بسم رب الحسین علیه السلام

ای شجاعترین سردار، رشید ترین فرمانده، جسورترین رزمنده اسلام، پاکترین پاسدار، وفادارترین علمدار، ای خوب ترین ، ای سرباز ای بسیجی چه نامم تو را، ای پدر  ای شهید ای بر بلندای عرش شهید در فرش بسیجی ای در لشکر روح الله سرباز ای در مرزهای حمیت و غیرت میهن پاسدار و ای برای پاسداران سردار بگذار اینگونه بخوانمت و سر دل چنان باز کنم و حدیث در رثای عشق تو را به نمط می رانم.

پدر شهیدم ، سلام علیک

پدر جان امروز دلم برای حسین فاطمه و علمدارش پور ام البنین و برای تو مهربان یکجا تنگ شده آنقدر که فراق بیست و پنج ساله ات را به یکباره چون کوهی بر قلب احساس یک دختر دور مانده از  مهر پدر حس می کنم و شاید اندکی از غم جانکاه چهارده قرن خون دل خوردن شیعیان علی و اولاد اوست که در 28 صفر سال 11 هجرت با غروب خورشید عالم تاب مدینه آغاز و در عصر عاشورای 61 هجرت به اوج خود رسید.و در خرابه شام بر قلب کوچک دختری 3 ساله  آوار شد که اینک به من به ارث رسیده است و چه غم و اندوه سنگینی است صورت پدر را آرام و افتاب سوخته در عنان دیدن.

بابای خوبم یادت هست  که من هم در  کودکی یتیم شدم کمی بیش از سه سال برای یتیمی یک دختر نیازمند محبت زود است اما رقیه حسین مگر کودک سه ساله نبود.

پدر حتما حالا می دانی چرا هر وقت عاشورا نزدیک می شود دلم برایت تنگ می شود هر وقت سالگرد شهادتت را به سوگ می نشینم غم جانکاه و غربت شام و بی حرمتیها دلم را  تسخیر می کند و شرمنده فرزندان شهید عاشورا می شوم.

پدر جان بیست و پنج سال است که شام غریبان فرزندان ابا عبدالله را به خوبی با پوست و گوشت و خون عجین می بینم و لمس می کنم شام غریبان ، شام گم گشتگی کودکان یتیم شام مثله شدن ها و عزیز گم کردن ها شام بی حرمتیها و نامسلمانی ها شام آغاز اسارت  رقیه.

پدر من هم سه ساله یتیم شدم اما نه یتیمی چون سه ساله اباعبدالله که او در تحمل مصائب الگوی من است او در پس داغ شهادت پدر و یتیمی، رنج اسارت زنجیر را خار و تیغ بیابان را بی حرمتیها و بی مهری ها را کشید چشید و دید.

پدر تو که رفتی کسی مرا سیلی نزد شلاق را هم نمی شناسم پدر کسی گوشواره من را ندزدید پدر راست می گویم گوشم پاره نیست خاری در پایم نغلتید هیچگاه مرا از بلندای شتر به پایین نینداختند پدر من دیدم و در محضر شاهد و حاکم محشر و د پیشگاه مادرمان فاطمه مظلومه خواهم گفت که کسی بر لب و دندان تو چوب خیزران نزد رویت را با گلاب و اشک شستشو دادن همه عزت بود و احترام .

اما پدر دل من نیز خون شد آنجا که بعضی از یاران وفاداری فراموش کردند علمداری رها کردند و در پی دنیا دین را به مسلخ بردند.

پدر جان اگر چه خیلی ها مانده اند و در سایه سار ولایت همان جوش و خروش گذشته را دارند اما عده ای نیز برای هوای نفس در مقابل حقیقت عینی ایستاده اند و خود را به کوری زده اند باشد که روحت یاریمان دهد خونت پایداریمان دهد تا بر کوثر ولایت تشنه نمانیم.

ارسال خاطرات ازسردار شهید غلامرضا محمودی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر روح بلند و ملکوتی امام بزرگوار و شهدای گرانقدر و سلام خدمت رهبر عزیز و فرزانه انقلاب و با سلام و درود بر شما ملت بزرگوار ایران اسلامی، از آنجایی که اسناد و آثار دفاع مقدس و شهدا در صورت عدم جمع آوری و بهره برداری به موقع با گذشت زمان فرسوده و به فراموشی سپرده خواهد شد لذا  محبان شهدا  در صدد جمع آوری عکس و خاطرات دوران طلایی دفاغ مقدس سردار شهید غلامرضا محمودی می باشد تا ضمن بهره برداری و حضور فعال درفضای مجازی در آینده نیز بستر لازم برای تدوین کتاب و یا تهیه مستند فراهم گردد.لذا از تمامی خانواده های محترم و همرزمان این شهید و ارادتمندان به ساحت مقدس شهدای گرانقدر ورزمندگان وایثارگران تقاضا می شود در صورتی که عکس و خاطراتی از این شهید بزرگوار  دارند در راستای کمک به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در قسمت تماس باما یانظرات وبلاگ قرار دهند .

انشاءا... شهدا در دنیا فانی شفیع ما باشند

 

غم تو

تا شعله هجران تو خاموش کنم
بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنم

بسیار بکوشیدم و نتوانستم
یک لحظه غم تو را فراموش کنم

ای کاش، دمی دهد امانم این اشک
تا نقش تو را به دیده منقوش کنم

آخر چه شود، شبی به خوابم آیی
تا جام محبت تو را نوش کنم

بنشینی و در برت، مرا بنشانی
تا زمزمه نوازشت گوش کنم

گر بار دگر مرا در آغوش کشی
صد بوسه بر آن دست و بر و دوش کنم

سجاده تو، که می‌دهد بوی تو را
برگیرم و بوسم و در آغوش کنم

چون درد فراق تو، ز حد درگذرد
زین عطر تو قلب خویش، مدهوش کنم

از حمله غارت به دلم آتشهاست
این داغ، عیان، ز لاله ای گوش کنم

گویند به من، یتیم غارت زده ام
زآن چشمه چشم خویش پرجوش کنم

دیگر اگر ای پدر نخواهی برگشت
برخیزم و پیکرم سیه پوش کنم؟

این داغ حسین، جاودان است حسان
هرگز نتوان به اشک، خاموش کنم

هشت سال دفاع مقدس؛ از آغاز تجاوز تا پذیرش قطعنامه

هشت سال دفاع مقدس؛ از آغاز تجاوز تا پذیرش قطعنامه

عراق از همان ابتدای پیروزی انقلاب،‌ سازماندهی و آموزش كلیه اقدامهای مقدماتی را برای شروع یك تهاجم، آغاز و تمهیدات لازم برای ورود به خاك ایران و اشغال قسمتهایی از آن را مهیا كرده بود. عراق نزدیك به دوسال، مشغول كار روی عشایر عرب خوزستان بود كه با ورودش به خاك كشورمان، بتواند به نفع خود و علیه ما آنان را وارد صحنه كرده و امتیاز سیاسی كسب كند. همزمان با انفجار لوله‌های نفت، قطارها و اماكن عمومی، ارتش عراق مشغول جاده‌سازی در مرزها، ساختن پاسگاهها و پایگاههای مورد لزوم و برپا كردن استحكامات و كار روی نیروهای مسلح برای آماده و تكمیل نجهیزات جنگی خود بود و در طرف مقابل،‌ وضعیت نیروهای خودی نیز قابل توضیح است.
ادامه نوشته

هفته دفاع مقدس گرامی باد

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 مجموعه اس ام اس جدید برای هفته دفاع مقدس

سال‏هاست که آسمان، کوچ غریبشان را بر شانه‏هایمان، پرنده می‏تکاند و آفتاب ، مسیر چشمانشان را با انگشت نشان می‏دهد و می‏گرید.سال‏هاست که رفته‏اند و بادها، بوی پیراهنشان را بر خاکریزهای بسیار، مویه می‏کنند. آنان انعکاس روشن خورشید در رودخانه‏های سرخ حماسه‏اند. دلشان، دریا می‏نوشت و نگاهشان، توفان می‏سرود. برخاستند؛ آن هنگام که نفس‏های سرما، پنجره‏ها را سیاه کرده بود و شهر، می‏رفت که در اضطراب ثانیه‏های تجاوز، کمر خم کند. برخاستند و با قدم‏های استوارشان در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد. پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جاده‏های صلابت را پشت سر گذاشتند و خاک را لبخند كاشتند.پا در رکاب ستاره و باران ، آسمان عشق را تا دورترین‏ها درنوردیدند و اینک ، ما مانده‏ایم و این خاک مردابی. ما مانده‏ایم و تکثیر بی‏وقفه ابرهای خاکستري. رفته‏اند و باران‏ها را با خود برده‏اند و فصل‏هایمان ، بی‏جوانه و آفتاب مانده‏اند.کوچه‏های شهر را که ورق می‏زنم ، نامشان را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان می‏یابمتقویم‏ها جفا کرده‏اند، اگر تنها به چند روز برای شهیدان بسنده کنند. قلم‏های منظوم اگر کم بگذارند ، در حق خون ، کوتاهی کرده‏اند.پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه‏ها را پیش بردند.معبرها فقط مقداری باریک ، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله‏های همت آنان ، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت.همه حرف‏ها را با لبخند و گریه‏ها می‏زدند.خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشک‏های چکیده از دعای کمیل‏شان. شب‏های جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گام‏های نرفته ما. اُنس با واژه‏های دنیایی، برای لب‏های ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه ، با لحن‏های متفاوت ، استقامت را به شعر درآوردند!آن‏گاه که مفاتیح یا اسلحه به دست می‏گرفتند، غزل‏هایی از ملکوت ، در چهار گوشه سنگر گُل می‏کردبرادر! خواهر! ما بدهکاريم! ما به آن روزها و شبها بدهکاريم. ما به آن مادر و پدر که با اشک و گريه، فرزندشان را روانه جبهه کردند، بدهکاريم. به آن خانمي که بغضش را در گلو خفه کرد تا سد راه شوهرش نشود، به آن نوزاد سه ماهه که حسرت گفتن کلمه «بابا» را تا هميشه بر دل خواهد داشت، بدهکاريم. به مظلوميت آن شهيدي که دلش براي تنها دخترش تنگ مي‌شد، اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت، بدهکاريم. به بزرگي و غرور آن امير ارتش که به او گفتند دخترت روي تخت بيمارستان منتظر ديدن توست، برگرد، اما او بخاطر صدها جوان هم سن و سال دخترش حاضر به ترک جبهه نشد و تنها زماني به خانه برگشت، که جسد دخترش را دفن کرده بودند!... ما بدهکاريم. ما به اندازه قطرات اشک مادران و همسران ، به اندازه قطرات خون به ناحق ريخته ، بدهکاريم. به مظلوميت، معصوميت دختران و پسران بابا نديده ، به گريه‌هاي شبانگاه همسران شوهر از دست داده ، بدهکاريم. به بزرگي پيرمردي که کمر خم نکرد و بر جنازه تنها فرزندش نماز خواند، بدهکاريم. ما به نام هزاران هزار شهيد ، جانباز، اسير، به هزاران هزار خانواده ، هزاران هزار پدر و مادر، هزاران هزار کوچه که نام شهيد را بر آن گذاشته‌اند ، بدهکاريم. ما به امام (ره) ... ما به ايران، به اسلام بدهکاريم.....

 

یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
یک مادر گریان که به دختر می گفت:
بابای تو زنده است ، هرچند که نیست

پیام رهبر معظم انقلاب در پی حماسه تاریخی و با شکوه ملت ایران؛

پیروز حقیقی انتخابات؛ ملت بزرگ ایران/ حماسه حضور مردم باطل السحر بافته ها و گزافه‌های دشمنان و حسودان شد (۱۳۹۲/۰۳/۲۵ - ۲۱:۰۸)
ادامه نوشته

كسانى سر كار بيايند كه مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» باشند

صبح امروز رهبر حکیم انقلاب اسلامی در جمع اقشار مختلف مردم  فرمودند :

كسانى سر كار بيايند كه همتشان بر حفظ عزت و حركت كشور در جهت هدفهاى انقلاب باشد. آنچه ما در اين سالهاى طولانى از خيرات و بركات به دست آورده‌ايم، به بركت هدفهاى انقلاب بوده است؛ هر جائى كه ما كم آورديم، عقب مانديم، شكست خورديم، به خاطر غفلت از هدفهاى انقلاب اسلامى و هدفهاى اسلامى بوده است. كسانى سر كار بيايند كه مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا»(8) باشند؛ اهل استقامت، اهل ايستادگى باشند؛ زرهى پولادين از ياد خدا و از توكل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد ميدان شوند. 

ادامه نوشته